بهاء كي Options
بهاء كي Options
Blog Article
به عقیده مک اوئن بهاءالله از کتاب مقدس نیز تأثیر پذیرفته بود و این تأثیر از نقلقولهای او از کتاب مقدس در کتاب ایقان و جواهر الاسرار که در بغداد نگاشته است مشخص است. او با مبلغان اروپایی در ادرنه و عکا در تماس بود و بهشدت تحت تأثیر افکار مسیحی و غربی رایج در امپراتوری عثمانی عصر خود بود. او نیز مشابه با اصلاحطلبان همعصرش، مفاهیم مسیحی و غربی را دیدگاههای اسلامی آمیخته و در آثار متاخر خود در عکا وارد کرد.[۲۲]:۵۰۹ به گفته سعیدی اما برخی شباهتهای آثار بهاءالله و متفکران برجسته قرن نوزدهم و بیستم دلیل بر این نیست که وی از آرا آنها وام گرفته باشد. به این دلیل که شباهت آرا سطحی است در حالی که تفاوت و تضاد آرا بنیادین است.[۲۳] آرا بهاءالله دربارهٔ وحدت نوع بشر محصولِ متغیر و التقاطیِ تاثیرپذیریهایِ اتفاقی خارجی یا حاصلِ ایده آلیسمِ اخلاقی نیست. بهاءالله جهان را یک واحد زنده معنوی میداند که برای حرکت به سوی مرحله بعدیِ تکامل جمعی و معنویِ خود نیاز به آموزههای نوین اخلاقی در سطحی جهانی دارد. بهاءالله به صورت اصولی تمام نیازمندیهای این هدف را - مانند وحدت دین، زبان و ساختارهای سیاسی بینالمللی؛ عدالت اجتماعی، حکمرانی دموکراتیک و مشورت-محور- مشخص میکند.
You might be utilizing a browser that may not supported by Facebook, so we have redirected you to definitely a simpler Edition to provde the ideal practical experience.
مقالههای اصلی: کتابشناسی بهاءالله، کتاب ایقان، کتاب اقدس، و کلمات مبارکه مکنونه
بهاءالله در سال ۱۲۳۰ شمسی برابر با ۱۸۵۱ میلادی و پس از تیرباران باب به در خواست امیرکبیر ایران را به مقصد کربلا ترک میکند.[۴۰][۷۲] او در کربلا ادعا کرد که همان امام حسین است که پس از ظهور امام زمان رجعت کرده است.
میرزا حسینعلی نوری (۱۱۹۶–۱۲۷۱ شمسی؛ ۱۸۱۷، تهران – ۱۸۹۲ میلادی، عکا) مشهور به بَهاءُالله، از رهبران برجستهٔ بابیان و پایهگذار آیین بهائی است. پیروان او بهائی خوانده میشوند. این رهبر دینی ایرانی–عثمانی ایرانیتبار بود که بعدها به ممالک عثمانی تبعید شد. بهائیان معتقدند که حسینعلی نوری، بنیانگذار دین بهائی جدیدترین مظهر ظهور خداوند است، همچون ابراهیم، موسی، بودا، زرتشت، عیسی، محمد، و علیمحمد باب رسالتش برای ایجاد تمدّنی جدید و جهانی است که بشر در این زمان بدان نیازمند است.
كي كارد مو بس انجاز تكنولوجي، هاي اداة غيرت حياة الناس، شكرا لبهاء عبدالحسين على مساهمته بمستقبل العراق المالي
بهاءالله و عبدالبهاء از نخستین کسانی بودند که با نگارش آثاری به زبان فارسی، خواهان دموکراسی و اصلاحات اجتماعی شده بهاء كي كارد بودند.[۱۳۹] در فاصلهٔ دهههای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ که نظامهای استبدادی بر بخش وسیعی از اروپا سلطه داشتند و اکثر اصلاحطلبان سکولار ایرانی، نظیر ملکم خان، تنها خواستار آن بودند که شاه به کمک شورایی انتصابی حکومت کند، بهاءالله در کتاب اقدس (۱۸۷۳) از حکومت جمهوری در ایران سخن گفت و در سال ۱۸۹۱، خواهان تشکیل مجالس انتخابی شد.[۱۳۹]
بعد تخرجه، سافر إلى كندا حيث تعرض لأحدث التقنيات وأفضل الممارسات في القطاع المالي، وهو ما شكّل لاحقًا أساسًا لطموحاته في تحديث النظام المالي العراقي.
إيلاف من لندن: فيما تصاعدت الانتقادت للقضاء العراقي الثلاثاء لانحيازه الى أصحاب السلطة فقد نددت منظمات بسجن ناشط وإطلاق سجين مدان بفساد وسط دعوات لمحاكمة المالكي.
باختصار، قصة نجاح “بهاء كي كارد” هي تجسيد لرؤية بهاء عبدالحسين وجهوده المستمرة في تحقيق التميز والابتكار وتوسيع الأعمال في مجالات مختلفة.
حسینعلی نوری مجموعاً چهارده فرزند داشت که تنها ۷ نفر از آنها به سنِّ بلوغ رسیدند و بقیه در کودکی از دنیا رفتند. فرزندانی که به سن بلوغ رسیدند؛ از آسیه خانم (عباس افندی، بهیّه، میرزا مهدی) و از فاطمه خانم (صمدیه، محمدعلی، ضیاءالله، بدیعالله) بودند. از گوهر خانم تنها یک فرزند به نام فروغیه به دنیا آمد.
[۸۹][۹۰] بهاءالله که نمیخواست سبب اختلاف شود در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۲۳۳ یعنی ۱۰ آوریل ۱۸۵۴[۷۶] بغداد را به مقصد کوههای کردستان ترک کرد[۸۹][۹۰] تا از صبح ازل فاصله بگیرد.[۶] وی در کردستان دو سال در تنهایی زندگی درویشی پیش گرفت.[۸۹][۹۰] او امیدوار بود که در غیابش جنجالی که صبح ازل مسبب آن بود فروکش کند.[۹۰] بهاءالله در این رابطه در طی نامهای به یکی از خویشان خود مینویسد: «از ارض طا (طهران) بعد از ابتلای لایُحصی (بیشمار) بعراق عرب بامر ظالم عجم وارد شدیم و از غُل (زنجیر) اعداء بِغِلّ (کینه) احبّاء مبتلا گشتیم… تا آنکه فرداً واحداً هجرت اختیار نمودم و سر به صحراهای تسلیم نهادم … که شاید نار بغضا ساکن شود و حرارت حسد بیفسرد».[۹۱]
وسبق لمبعوثة الأمم المتحدة في العراق جنين بلاسخارت أن قالت مطلع تشرين الأول/أكتوبر الماضي "يمثل الفساد المستشري سبباً جذرياً رئيساً للاختلال الوظيفي في العراق" مضيفة "بصراحة، لا يمكن لأي زعيم أن يدّعي أنه محمي منه".
[۱۱۳] به گفته القان دولت عثمانی کوشش داشت ثابت کند که بهاءالله ا دعای مقام مهدویت دارد. اما در واقع بهاءالله هرگز ادعای مهدویت نداشت. برداشت مقام بهاءالله از مقام خود ماوراء مفهوم نبوت یا پیامبری در اسلام بود. وی خود را مظهر ظهوری الهی میدانست.[۱۱۷]